Web Analytics Made Easy - Statcounter

همشهری آنلاین-الناز عباسیان : او نه قهرمان المپیک است و نه سوپراستار سینما. ساده حرف می‌زند و شعار نمی‌دهد. صفحه اینستاگرامش را که نگاه کنید، پر از سادگی است. او در این صفحه‌اش مردانه و با جرئت از شستن ظرف‌ها، جارو کردن و نظافت صحبت می‌کند و همین باعث شده تا این روزها اسمش بر سر زبان‌ها باشد. همین سادگی او در معرفی خودش بود که او را چهره و محبوب کرده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

کاظم عقلمند، جوان کوشای ساکن محله شکوفه جنوبی است که توانسته با ابزارهای جدید و مدرن، حرف‌های خودش را در دنیای مجازی، به گوش هزاران نفر برساند. گرچه بیشتر پست‌های او در محیط کارش است اما تصاویری هم که با اهالی در گوشه و کنار محله‌اش داشته، کم لایک نخورده است. سراغ این هم‌محله‌ای‌مان رفتیم تا ببینم چه کرده که این روزها هزاران نفر در شبکه‌های اجتماعی، دیدگاه‌هایش در مورد شغل، زندگی و روابط انسانی او را دنبال می‌کنند.  

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

عاشق شغلم نبودم

قهرمان فضای مجازی محله شکوفه جنوبی جوان ۳۱ ساله‌ای است که در تهران متولد شده اما اصالتاً آذری‌ است و زادگاه پدر و مادرش شهر سراب از توابع استان آذربایجان شرقی. خیلی درسخوان نبود و به همین خاطر نتوانست در دبیرستان ادامه تحصیل بدهد و مثل خیلی از بچه‌های محله و فامیل ترجیح داد زودتر وارد کار شود. چند سالی در یک تولیدی لباس، خیاطی می‌کرد تا اینکه شناسنامه‌اش ۱۸ سالگی و رفتن به سربازی را به او یادآوری کرد.

بعد از ۲ سال خدمت، دوباره به کار خیاطی ادامه داد اما بی‌علاقگی به شغلش او را آزار می‌داد و به همین خاطر دنبال شغل مناسب با بیمه و مزایا بود تا اینکه به‌عنوان آبدارچی در یک شرکت خصوصی مشغول به کار شد. او درباره انتخاب شغلش می‌گوید: «عاشق شغلم نبودم اما چون سوادم کم بود و چاره‌ای جز انتخاب این شغل برایم نمانده بود. ۷ سال است که در شرکتی در خیابان ولی‌عصر(عج) مشغول به کار هستم. اولش رغبتی به کارم نداشتم اما هرچه می‌گذشت به کارم علاقه بیشتری پیدا می‌کردم و لذت می‌بردم. حالا با علاقه و وجدان‌کاری به کارم ادامه می‌دهم.»

با افتخار می‌گویم آبدارچی‌ام 

آرایشگر محله و دوستانش مرا آقای مهندس صدا می‌زنند. عقلمند این جمله را با لبخند می‌گوید و اضافه می‌کند: «من بیشتر ساعت‌های روز را در محیط کارم هستم و وقتی شب به خانه بر می‌گردم، اهالی را کمتر می‌بینم. اما جالب است بدانید آرایشگر محل و بچه‌هایی که در آرایشگاه با آنها دوست شده‌ام مرا آقای مهندس صدا می‌زنند. چند بار به آنها گفتم که من آبدارچی‌ام اما باورشان نمی‌شود و می‌گویند چرا شکسته نفسی می‌کنی؟ ‌»
او در ادامه صحبت‌هایش به ماجرایی مشابه همین اتفاق که در آرایشگاه محل برای او افتاده است اشاره می‌کند و می‌گوید: «یک روز سوار تاکسی شدم و چند دقیقه‌ای با راننده هم‌صحبت شدم.  راننده از من پرسید:چه کاره‌ای؟ منم گفتم: آبدارچی!  راننده با خنده نگاهی به من کرد و گفت: بلانسبت شما! شکسته نفسی نفرمایید واقعاً شغل شما چیه؟  دوباره تکرار کردم و گفتم: من یک آبدارچی ساده‌ام. عاشق شغلم هستم و همیشه به این شغل افتخار می‌کنم.» عقلمند از شعار دادن دل خوشی ندارد و می‌گوید: «اگر حرفی می‌زنیم باید پای آن حرف بایستیم. بیشتر ما جوان‌ها همیشه می‌گوییم کار کردن عار نیست اما وقتی نوبت به انتخاب کار و شغل می‌رسد، از انتخاب خیلی از کارها خجالت می‌کشیم. اما من شغلم را دوست دارم و با افتخار می‌گویم که آبدارچی‌ام.»

از تنهایی به این شبکه‌ها رسیدم

داستان کشیده شدن او به فضاهای مجازی، کمی متفاوت و البته غم‌انگیز است. عقلمند در این‌باره می‌گوید: «فوت خواهر بزرگ ترم زندگی مرا زیر و رو کرد. او ۴ سال پیش بر اثر سرطان برای همیشه از کنارم رفت و من از نظر روحی خیلی آسیب دیدم. خواهرم در ۲۹ سالگی به سرطان مبتلا شده بود اما او ۵ سال این بیماری را از من پنهان کرده بود. هنوز طعم بهار ۳۴ سالگی‌اش را نچشیده بود که با ۲ فرزند ۶ و ۱۶ ساله از میان ما رفت. من تا زمان مرگ او از بیماری‌اش بی‌خبر بودم و همین موضوع مرا شوکه کرد. داغ از دست دادن پاره تنم و از یک طرف عذاب وجدان که چرا از درد خواهرم بی‌خبر بودم مرا دیوانه کرده بود. او دختر صبوری بود و دوست نداشت بیماری‌اش موجب آزرده خاطر شدن من شود. مدت‌ها بدون اینکه ما بفهمیم از گلاه گیس استفاده می‌کرد و ذره ذره آب می‌شد. تا اینکه سرطان تمام وجودش را گرفت و برای همیشه از کنار ما رفت. رفتن او خیلی برایم سخت بود. اما یک چیز از خواهر بزرگترم یاد گرفتم، آن هم این بود که هیچ‌وقت در برابر مشکلات و بیماری‌ها کم نیاورم و زندگی را با تمام خوبی‌ها و بدی‌هایش بپذیرم و ناشکری نکنم.»

او ادامه می‌دهد: «بعد از رفتن او دنیا برایم خیلی تنگ بود، دنبال فضای جدیدی بودم که حرف بزنم تا اینکه با وبلاگ آشنا شدم و زیر و بمش را یاد گرفتم. اوایل طنز می‌نوشتم و مخاطب چندانی نداشتم اما کم‌کم مخاطب‌ها بیشتر شد. بعد سراغ فیسبوک رفتم و در آن چیزهایی می‌نوشتم ولی مخاطبانش کم بود. یادم هست یک روز در فیسبوکم نوشتم: «آرزو دارم یک دفعه هم شده یکی از همکاران یا مهمانانم در شرکت، برای من یک چای بریزد.» این نوشته من در فیسبوک هزاران بار به اشتراک گذاشته شد و آدم‌های زیادی به صفحه من آمدند و هزاران درخواست دوستی برای من فرستاده شد. از آن به بعد از خودم و روزمرّگی‌هایم نوشتم.»

در ادامه او با لبخند این جمله را می‌گوید: «جالب است بدانید سال‌ها از این نوشته من در فضای مجازی می‌گذرد اما هنوز هم کسی برای من چای نیاورده است.»

لایک زندگی یک کارگر ساده

راستش را بخواهید اولش گمان کردم او چند سالی در فضای مجازی بوده و آشنایی خوبی با شبکه‌های مجازی و به‌ویژه اینستاگرام دارد. اما وقتی گفت کمتر از ۲ ماه است به این فضا آمده تعجب کردم. او با ۲ ماه حضور در دنیای بی‌انتهای اینستاگرام توانسته میان میلیون‌ها چهره‌های شاخص و سوپراستارهای دنیا، نزدیک به ۸ هزار نفر تا امروز دنبال‌کننده داشته باشد. از او درباره علتش می‌پرسم و می‌گوید: «خودم هم فکر نمی‌کردم روزی زندگی من، یک کارگر ساده، این همه دنبال‌کننده داشته باشد. از نظراتی که برای من در صفحه اینستاگرامم می‌گذارند به این نتیجه رسیدم که مردم سادگی و بی‌ریا بودن را دوست دارند و به همین خاطر سادگی‌ها را لایک می‌کنند.»

قدر لحظه‌هایمان را بدانیم

او تقریباً هر چند روز یکبار یک عکس از روزمرّگی‌های زندگی‌اش منتشر می‌کند و کلی لایک می‌گیرد. وقتی از او علت این کارش را می‌پرسم می‌گوید: «هر لحظه‌ای که با تن سالم و فکری آرام در کنار خانواده و دوستان هستیم، یک نعمت بزرگ است و باید آن را قدر بدانیم. چه خوشبختی بالاتر از اینکه آدم از لحظه‌هایش لذت ببرد. من از این لحظه‌ها عکس می‌گیرم و منتشر می‌کنم تا همه بدانند که چقدر خوشبختم و قدر لحظه‌هایم را می‌دانم.»

در خانه آفلاینم 

«خیلی کم پیش می‌آید که در خانه آنلاین باشم. من یک گوشی معمولی دارم که تماس‌ها و پیامک‌ها را با آن ارسال می‌کنم. برای ورود به فضای مجازی یک گوشی دیگر تهیه کردم. پست‌ها را سر کار و وقتی سرم خلوت است می‌گذارم. بیشتر اوقات گوشی همانجا سرکارم می‌گذارم و به خانه نمی‌آورم. چون معتقدم وقتی کنار همسرم و دیگر اعضای خانواده‌ام هستم باید در کنارشان لذت ببرم.»

آقاکاظم محله عبدل‌آباد معتقد است شبکه‌های مجازی خوبند اما نباید همه زندگی یک فرد را تحت‌الشعاع قرار دهند و او را از توجه به خانواده دور کنند.

بچه‌های محله لایکم می‌کنند

در میان دنبال‌کننده‌ها و طرفداران این جوان ساده و کوشا، تعدادی هم از بچه‌های محله‌های عبدل‌آباد، شریعتی، خانی‌آبادنو و... او را لایک می‌کنند. او هم با افتخار از گوشه و کنار محله‌اش عکس می‌گیرد و با متن‌های جالب برای دنبال‌کننده‌هایش منتشر می‌کند. عقلمند در پایان می‌گوید: «دوست دارم از این وسیله ارتباطی استفاده کنم و مشکلات و داشته‌های محله‌ام را به گوش همه مردم دنیا برسانم. مثلاً از مشکل کمبود اتوبوس و شلوغی مترو بنویسم. از صفای کاسبان و مرام و معرفت بچه‌های محله تعریف کنم و در یک جمله عبدل‌آباد را در دنیای مجازی هم معروف کنم.»

 پست‌های محلی

در میان پست‌های اخیر او عکس حلیم و نان سنگک نذری برای خودش منحصربه‌فرد است. او از محله و دوست داشتنی‌های محله‌اش می‌نویسد: «چند دقیقه پیش در خونه رو زدن و وقتی که رفتم جلوی در، دیدم برامون حلیم نذری آوردن. راستش تو محله ما که تو جنوب شهر تهران ساکنیم، معمولاً نذری زیاد پخش می‌شه ولی این نخستین باری بود که سنگک هم نذری دادن.»
یا جایی که عقلمند از شلوغی اتوبوس‌های محله و مسیر کارش پست می‌گذارد.  
همچنین او کنار عکسی که از روی پل هوایی شهرک شریعتی گرفته است می‌نویسد: «تهران شب سردی رو پشت سر گذاشت. ولی من ۲ روز بی‌نهایت‌کاری و شلوغی رو پیش رو دارم... م. آنقدر کار دارم که مجبور شدم خیلی زودتر از خونه بیام بیرون. این عکس رو از روی پل هوایی انداختم، وقتی که می‌خواستم صبح سوار مترو شهرک شریعتی منطقه ۱۹ بشم.»
یا عکسی که از تاریکی کوچه‌شان گرفته و می‌گوید: «الهی به امید تو، اینجا کوچه مونه و تقریباً ساعت ۶ صبح و بنده در حال رفتن به محل کار.»
او حتی از صفای کاسبان محله‌شان هم نوشته است. جایی که از نانوایی سنگک محله عکس می‌گیرد و می‌نویسد: «سلام و صبح جمعه تون به خیر، منو پذیرا باشید از زیر بارون تهران و توی صف سنگکی سر کوچمون.»
یا جایی که بازار بزرگ محله‌شان را معرفی می‌کند و می‌نویسد: «محلمون، بازار احسانی عبدل‌آباد، شال و روسری‌فروشی برادر زنم، هم کمکش می‌کنم و هم دارم با رفتن به صفحه دوستان اینستاگرامم، بیشتر باهاشون آشنا می‌شم.»

-----------------------------------------------------------------------------------------------

*منتشر شده در همشهری محله منطقه ۱۹ در تاریخ ۱۳۹۴/۰۹/۲۵

کد خبر 782951

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: بچه های محله دنبال کننده فضای مجازی عبدل آباد شبکه ها برای من لحظه ها پست ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۴۸۰۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چهار نکته درباره یک خودکشی خاص در محله امیر اکرم!

گزارش بی‌بی‌سی درباره نیکا شاکرمی نشان‌دهنده این است که محاسبات و تمرکز شبکه‌های غربی پس از اوج‌گیری اعتراضات دانشجویان به نسل‌کشی در غزه، دچار تزلزل شده است. - اخبار رسانه ها -

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، شبکه بی‌بی‌سی جهانی به‌تازگی گزارشی از کیفیت فوت نیکا شاکرمی، نوجوان جان‌باخته در اغتشاشات 1401 منتشر کرده و مدعی شده است ماحصل چند ماه کار تیم تحقیقاتی این شبکه است. این سومین بار است که رسانه‌های ضدایرانی مدعی کشف اسناد محرمانه و اختصاصی درباره نیکا شاکرمی می‌شوند و تلاش می‌کنند تا روایت های جدیدی درباره این پرونده خلق کنند.

اولین بار بیست و پنجم شهریور 1402، هم‌زمان با سالگرد فوت مهسا امینی و فراخوان شبکه‌های ضدانقلاب، یک گروهک هکری موسوم به «عدالت علی»، تلاش کرد با جعل یک سند با عنوان «تجاوز به نیکا شاکرمی» ، اغتشاشات را زنده کند.

جعل این سند به‌قدری عجولانه صورت گرفته بود که استانداردهای ابتدایی اسناد ارگان‌های مربوطه را رعایت نکرده بود، ایراد اولیه این سند جعلی، در متن ساختگی آن بود که از فونت عربی استفاده و همچنین در تاریخ تنظیم این سند نیز بی‌دقتی مهمی شده بود.

در حالی که نهم دی 1401 مصادف با روز جمعه بود، عدالت علی در ایجاد این سند، این نکته را رعایت نکرده و تاریخ تنظیم این سند حساس را در یک روز تعطیل تنظیم کرده بود.

اسناد محرمانه انگلیسی درباره چیست؟

پس از عدم استقبال مردمی از فراخوان‌های اغتشاش در سالگرد فوت مهسا امینی و بی‌توجهی به این سند جعلی، خبرنگاران شبکه‌های فارسی زبان و اکانت‌های سایبری ضدانقلاب، شش ماه بعد در اسفندماه 1402، دوباره این سند را بازنشر و وایرال کردند و دومین تلاش براندازان در داستان‌سرایی درباره نیکا شاکرمی بی‌ثمر ماند.

طی این سال‌ها گروه‌های هکری همچون عدالت علی و گروه‌های وابسته به منافقین چندین بار درباره موضوعات مختلف، داستان‌های ساختگی متعددی طراحی کرده و خودسرانه در قالب اسناد جعلی «محرمانه» و «اختصاصی» تنظیم کرده‌اند.

در بسیاری از این اسناد، گاف‌های مبتدی متعددی مشاهده شده است. در برخی از آنها، سربرگ سند جعل شده، به وزارت اطلاعات نسبت داده شده است؛ اما به اشتباه امضای فرماندهان سپاه را پای آن درج کردند.

نکته مهم درباره این اسناد این است که طبق استانداردهای دستورالعمل تنظیم این قبیل اسناد، باید برای اسناد طبقه‌بندی شده، مهر طبقه‌بندی درج شده باشد. همچنین اسناد خیلی محرمانه نیز باید در گاوصندوق نگهداری شود و نه در سیستم‌های متصل به فضای سایبری و یا اینترنتی؛ به همین خاطر اسناد شاید درز پیدا کند اما هک نخواهند شد.

اکنون با گذشت دو ماه، بار دیگر داستانی جدید درباره نیکا شاکرمی طراحی شده و این بار توسط سرویس جهانی بی‌بی‌سی در رسانه‌ها منتشر شده است. نکته جالب گزارش بی‌بی‌سی آن است که اسناد جعلی و ادعاهای قبلی گروهک هکری عدالت علی را رد می‌کند و خود از نو روایتی جدید ارائه می‌دهد!

سرویس جهانی بی‌بی‌سی مدعی شده اسناد جدیدی از نیکا شاکرمی به دست آورده و نسبت به گروه عدالت علی فراتر گذاشته و حتی مکالمات مامورانی که شاکرمی را بازداشت کردند را در یک سند جعلی، طراحی و تبدیل به مستند کرده است. در این اسناد جدید بی بی سی فارسی با ادعا و بهانه عدم شناسایی شدن منبع اطلاعاتی مورد ادعای این شبکه، به شکل ناشیانه ای بازسازی کرده است که مشخص است منبع ادعایی حتی آشنایی اولیه با رویه مکاتبات اداری نهادهای انتظامی و امنیتی را ندارد.

در سندهای ادعایی بی‌بی‌سی، شماره پرونده سند به‌طور ناشیانه حذف شده است که احتمالا به دلیل برداشت مبتدیانه سربرگ از جستجوی ساده اینترنتی است. همچنین فونت عبارت «خیلی محرمانه» که در نقطه‌چین درج شده، به‌صورت دستی تغییر پیدا کرده و با فونت کلمات روبه‌رو تفاوت دارد. تصویر اول مربوط به اسنادی است که طبق روال عادی، شماره پرونده آن درج شده است؛ اما در تصویر دوم که بی‌بی‌سی منتشر کرده، این بخش حذف شده است.

بی‌بی‌سی در این گزارش ریز مکالمات مأموران را هم ساخته است و نکته جالب‌تر آنکه برای اطمینان از درستی آن، مدعی شده از یک افسر سابق به اصطلاح اطلاعاتی ایرانی صحت‌سنجی کرده است. در این صحت‌سنجی نیز افسر مورد ادعای بی‌بی‌سی برای صحت این ماجرا اطمینان کامل نمی‌دهد! بااین‌حال ‌بی‌بی‌سی که خود علناً اعلام می‌کند که نمی‌تواند به‌طور صددرصدی این روایت را تایید کند، اما گزارش را در سطح بین‌المللی و در سرویس جهانی این شبکه منتشر کرده و حتی فعل‌ و انفعالات ماموران را تصویرسازی کرده است!

ایراد دیگر این ادعای کذب، روایت‌سازی درباره «بازداشت اول و فرار نیکا شاکرمی از دست ماموران» است. در این سند پر اشکال که حتی بی بی سی هم حاضر نیست آن را قاطعانه تایید کند، گفته شده نیکا شاکرمی حدود ساعت 19:30 در شُرف بازداشت بوده که موفق می‌شود از دست ماموران بگریزد. در تشریح گزارش بی‌بی‌سی به استناد این سند آمده که در همین بازه زمانی بوده که با دوستانش تماس گرفته و اطلاع داده که تحت تعقیب ماموران است. در ادامه این روایت جعلی آمده نهایتا نیکا شاکرمی حدود ساعت 20:15 بازداشت می‌شود و در شرایطی قرار می‌گیرد که دیگر «امکان تماس نداشته و نهایتا به قتل می‌رسد».

اما این درحالی است که مادر نیکا شاکرمی در مصاحبه با رادیوفردا، رسانه‌ وابسته به سازمان سیا، در سال 1401 گفته بود نیکا حدود ساعت 23:30 با او تماس گرفته و صدای داد و فریاد او و دوستانش در حال فرار را شنیده و این آخرین مکالمه صوتی او با دخترش بوده است!

همچنین در تصاویری که با دستور قضائی از موبایل نیکا شاکرمی پس از مرگش استخراج شده مشخص می‌شود که مرحوم نیکا شاکرمی در ساعت 4:57 بامداد 30 شهریور پیامکی با عنوان «تقصیر هیچکس نبود» خطاب به مادرش ارسال کرده است. بعدها پیام‌های دیگری از صفحه اینستاگرامی نیکا شاکرمی استخراج شد که نشان می‌داد او پیش از این قضایا، از یک فروشنده اینترنتی درخواست خرید قرص برنج کرده است.

نکته قابل توجه دیگر این است که بی‌بی‌سی به دروغ، ضابط این پرونده را اطلاعات سپاه معرفی کرده و این داستان هالیوودی را بر گردن این سازمان انداخته است.

همچنین در نتیجه‌گیری این گزارش آمده که جسد نیکا توسط ماموران امنیتی، پس از تعدی در خیابان رها شده است! اما در تصاویر منتشر شده از محل فوت نیکا شاکرمی نشان می‌دهد که و از ساختمان به پایین پرتاب شده و در حیاط یک ساختمان سقوط کرده است. همچنین هیچ ردی از کشاندن جسد او و انتقالش به این محل وجود ندارد! همچنین در این تصویر بر خلاف ادعای بی‌بی‌سی، اثری از ضربات متعدد باتوم به نقاط مختلف بدن او نیست.

چرا کیس نیکا در سرویس‌های اطلاعاتی غربی نمی‌سوزد؟

اینکه چرا برای اقدام رسانه‌ای علیه ایران به سراغ نیکا شاکرمی رفتند، پاسخ جالبی دارد، ماجرای خودکشی نیکا شاکرمی در محله امیراکرم پتانسیل‌های خاصی را برای روایت‌سازی چندباره معاندین و شبکه‌های ضدایرانی داشت.

اگر حوادث 1401 را مرور کنیم، ماجرای نیکا شاکرمی پس از دو عملیات‌روانی درباره حدیث نجفی و سارینا اسماعیل‌زاده رخ داده‌ بود که روایت‌سازی شاکرمی از دو مورد قبلی در شبکه‌های اجتماعی موفق‌تر بود. دلیل این موفقیت نیز تا حدودی وابسته به مرگ مجهول و مشکوک این دختر نوجوان بود و بخش قابل توجه دیگر آن نیز مدیون ارتباط‌گیری و همکاری خانواده شاکرمی با شبکه‌های ضدانقلاب بوده است.

خط عملیات روانی نیکا شاکرمی نیز در سال 1401 از طریق تماس یکی از اعضای خانواده با کانال ارتباطی خاص در برلین صورت گرفته و این خانواده را به رسانه‌های ضد انقلاب وصل کرده بود.

داستان سارینا اسماعیل‌زاده و نیکا شاکرمی در سال 1401 یک سناریو تکراری و کپی‌برداری شده از ماجرای ترانه موسوی و عاطفه امام در فتنه سال 88 بود. ماجرای دو کشته‌سازی سال 88 نیز توسط دو روزنامه‌نگار در خارج از کشور صورت گرفته بود که ادعا کرده بودند که دختری با نام ترانه موسوی در اغتشاشات دستگیر شده و بدنش به آتش کشیده شده است!

البته این دو خبرنگار چندی بعد با انتشار یک بیانیه اعتراف کردند که این داستان‌ها ساختگی بوده است. گزارش نیکا شاکرمی نیز توسط دو خبرنگار به نام آیدا میلر و برترام هیل تهیه شده که نکته قابل تامل این است که صفحه توئیتری آیدا میلر در آستانه انتشار این خبر تاسیس شده و در همین ایام فعالیت در شبکه‌های اجتماعی را آغاز کرده است. همچنین هیچ گزارش دیگری از این خبرنگار در گذشته و در سایت بی‌بی‌سی وجود ندارد.

با توصیف نکات فوق، بیان و درک چهار نکته درباره عملیات روانی جدید بریتانیایی‌ها ضروری است:

1- خبر تولیدشده توسط بی‌بی‌سی مشابه خبر ایجادشده توسط رویترز در آبان 98 (روایت کذب درباره قتل سارینا اسماعیل‌زاده) بر پایه هر چه دروغ بزرگ‌تر، باورپذیرتر، درست شده است.

2- این گزارش آن‌قدر با عجله تنظیم شده که تهیه‌کنندگان فراموش کرده‌اند نام نیکا شاکرمی را در سربرگ‌های ادعایی وارد کنند و جزییات بدیهی را در روایت خود در نظر بگیرند. برخلاف ادعای بی بی سی مبنی بر تحقیقات چند ماهه، گزارش فوق بسیار عجولانه و به دلیل یک نیاز فوری در حوزه عملیات روانی ضد ایران تنظیم شده است.

3- پس از شکست های متوالی در منطقه، دشمن دچار اختلال ادراکی شده و با داستان‌سرایی در حال جبران شکست سنگین است. جبران این اقدام برعهده انگلیسی‌ها افتاده است.

4- تحریک ذهن سیال، پویا و حساس نوجوانان و جوانان کم‌تجربه در مدارس و نیز تعدادی عناصر فعال در دانشگاه پشت پرده اصلی تحرکاتی است که انگلیسی‌ها مدیریت آن را برعهده گرفته‌اند، در روزهای اخیر گروهک کانون صنفی معلمان و شورای غیرقانونی هماهنگی تشکل‌های صنفی از آب گل‌آلود شده ماهیگیری کرده و با تحریک دانش آموزان سعی دارند آن‌ها را به خیابان بکشند!

منبع:  مشرق

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • طرح همیاران آرامش اجتماعی فراجا در محله‌های قزوین
  • چهار نکته درباره یک خودکشی خاص در محله امیر اکرم!
  • نمایش زجر به قیمت لایک!
  • شبکه‌های اجتماعی یا ماشین‌های معتادساز
  • بازداشت کلاهبردار اینترنتی با جعل هویت یک خواننده سرشناس
  • کلاهبرداری اینترنتی با جعل هویت یک خواننده سرشناس
  • «منم بچه مسلمان» هم با سیمرغ به تحول رسید
  • خداحافظی شوکه کننده سلنا گومز با ۴۲۹ میلیون کاربر
  • آسیب‌شناسی استفاده از فضای مجازی در نظام تبلیغی‌رسانه‌ای مساجد
  • برخورد پلیس با عوامل خرید و فروش سلاح گرم و اراذل و اوباش در فضای مجازی و دستگیری ۳۰۰۰ نفر